• 1384

ملاحظه‌ای بر روایات تمحیص

روایاتی که از امتحان، فتنه، تمییز، تمحیص و غربله شیعیان در دوران غیبت سخن می‌گویند، حداقل بالغ بر 30 روایت‌اند که به طرق مختلف در منابع متقدم روایی نقل شده‌اند. با چینش پازلی این روایات این مضامین به‌دست می آیند...


روایاتی که از امتحان، فتنه، تمییز، تمحیص و غربله شیعیان در دوران غیبت سخن می‌گویند، (اختصارا روایات تمحیص) حداقل بالغ بر 30 روایت‌اند که به طرق مختلف در منابع متقدم روایی نقل شده‌اند. با توجه به کثرت، تعدد طرق و صحت سندی برخی از طرق در کل می توان از اعتبارِ این روایات در حد تواتر سخن گفت.
با چینش پازلی این روایات این مضامین به‌دست می آیند: شیعیان در زمان غیبت در معرض امتحانات سخت قرار میگیرند. محور همه این امتحانات "امامت" و منشا اصلی امتحان هم غیبت و طولانی شدن آن است. نتیجه این امتحانات آنست که به تدریج در دل شیعیان یاس و ناامیدی و تردید در امامت امام زمان عج جوانه و موج می‌زند و در پایان به دست شستن کثیر و حتی اکثر ایشان از اعتقاد به امامت امام زمان منجر می گردد؛ تاکید می‌کنم که این روایات صرفا از شک و تردید سخن نمی گویند بلکه از رجوع و برگشتن شیعه از اصل اعتقاد به امام زمان و رها کردن آن سخن می گویند؛ چرا که در روایات علاوه بر واژه شک از واژگان دیگری همچون رجوع عن هذ الامر و نظائر آن استفاده شده است.

تمحیص و ریزش اعتقادی علاوه بر افراد، در مقیاس کلان اجتماعی نیز رخ می دهند، به‌گونه‌ای که ریزشها جمعی و گروهی خواهد بود یا آنکه ریزشهای فردی‌ای که جدا از هم رخ می دهد، آنچنان گسترده و فراگیر خواهد بود که نتیجه آن در سطح کلان اجتماعی محسوس خواهد بود.

تمحیص و ریزش به صورت مرحله به مرحله اتفاق می‌افتد و در هر مرحله جمعیت قابل توجهی از بدنه اصلی تشیع کنده می‌شوند تا آنکه اکثریت شیعیان از اعتقاد به امامت دست بشویند و در نهایت اقلیتی زبده باقی بماند که فتنه های دوران غیبت به ایشان آسیب نمی رساند.

امتحانات دوران غیبت نتایج متعدد فردی، اجتماعی و سیاسی دارد: از جمله صیقل خوردن دلهای افراد در جهت خلوص یا ناخالصی به گونه‌ای که گوهر واقعی هر کس برای خودش و دیگران آشکار می‌گردد؛ جدایی صفهای گروههای مختلف شیعه از یکدیگر به گونه‌ای که هر گروه دیگری را طرد یا حتی لعن و تکفیر می کند؛ اعراض شیعیان مصلحتی،‌ شیعیان خانوادگی و همه شیعیانی که به هر دلیلی غیر از باور و التزام به حقانیت تشیع شیعه شده‌اند یا مانده‌اند از اعتقاد به امام زمان و از انتظار حضرتش و باقی ماندن اقلیتی از شیعیان زبده و تزلزل‌ناپذیر که نسل اخیر ایشان بتواند بار حمایت از قیام امام زمان و برپایی حکومت جهانی‌اش را بردوش کشند.

اقلیتی که امتحانات را تاب آورده اند شاهد ظهور حضرت خواهند بود. اما این روایات بیان نمی‌دارند که وقتی دورانِ این شیعیانِ آزموده فرارسید بلافاصله ظهور رخ خواهد داد؛ چرا که ممکن است نسلهای متمادی از شیعیان در چنین دورانی زندگی کنند. بدین ترتیب، روایات تمحیص لزوما بیانگر علائم ظهور در معنای خاص آن نیستند.

گویا برخی از علما گرایش داشته و دارند به اینکه اخبار غیبی مربوط به آینده و به ویژه علائم ظهور را به دوره و زمان خودش تطبیق دهند، یا حداقل امیدوار باشد که این مطالب مربوط به زمانه‌ آنهاست. درباره روایات تمحیص نیز این تطبیق اتفاق افتاده، البته به میزانی به مراتب کمتر از روایات علائم ظهور.

صرف نظر از تطبیقات آشکارا نادرست علائم ظهور که در گذشته و حال صورت گرفته و نیاز به بحث جداگانه دارد، تطبیق روایات تمحیص نیز به گذشته و اکنون فاقد توجیه و اعتبار لازم است و در واقع از فقدان جامع‌نگری نسبت مضامین مجموع روایاتِ باب نشات می‌گیرد. توضیح آنکه جامعه شیعه از همان عهد حضور سیر فزونی یابی خود را آغاز کرد. اما بعد از عصر حضور در دو مرحله، یکی آغاز غیبت صغری و دیگری آغاز غیبت کبری به صورت جدی دچار تزلزل شد. لکن این دو مرحله‌ی سخت تنها تزلزلی موقتی در جامعه شیعه ایجاد کرد و جامعه شیعه توانست با تدابیری که اهل البیت از دهه ها قبل برای آماده سازی شیعه اندیشیده بودند از این دو گردنه صعب العبور به سلامت عبور کند. بدین‌ ترتیب جامعه شیعه سیر فزونی‌یابی خود را که از عهد حضور آغاز کرده بود در عهد غیبت صغری و کبری نیز ادامه داد تا در اندک زمانی به یک قدرت اجتماعی و سیاسی جدی تبدیل گردد و بتواند حکومتهای محلی و در نهایت حکومت منطقه‌ای صفوی و دارای نفوذ در سراسر جهان اسلام را تاسیس کند. سیر فزونی‌یابی جامعه شیعه و اقتدار سیاسی آن به رغم افت و خیزهای دوره‌ای، از عهد صفوی تا کنون همچنان تداوم داشته است؛ لااقل با توجه به مجموع رویشها و ریزشهایی که تا کنون رخ داده نمی‌توان گفت که تمحیصها و ریزشهای کلان اجتماعی که در روایات آمده بر دوران ما تطبیق می‌کند. در حقیقت، این روایات مربوط به دورانهایِ احیانا دورِ آتی است که طی آن، شیعیان حتی نسبت به جمعیت پیشین خود بارها و بارها تبدیل به اقلیت خواهند شد و این اقلیت قطعا فاقد نفوذ و اقتدار کنونی شیعه خواهد بود.

عنوان:

  • 00:00
  • 00:00