نوشتاری کوتاه درباره ی علائم ظهور

بحث علایم ظهور از جمله بحث های متداول در جامعه امامی است که گاهی از تطبیق آنها نتایج عملی نیز گرفته می‌شود...


بحث علایم ظهور از جمله بحث های متداول در جامعه امامی است که گاهی از تطبیق آنها نتایج عملی نیز گرفته می‌شود. با توجه به اهمیت این بحث مناسب دیدم که چند نکته را در این باره بیان کنم:

نخست آنکه بسیاری از تطبیقات علایم ظهور که تا کنون صورت گرفته مبتلی به این اشکال اند که هر علامت یا  تعدادی از علامتها را به صورت منفصل از مابقی علامات تطبیق کرده اند؛ در حالیکه روایات علامات ظهور این علایم را از جهات مختلف و از جمله از جهت زمانی به هم پیوند زده اند. لذا اگر کسی علامتی را تطبیق بر مصداق می کند باید بتواند مابقی علامات مرتبط را نیز تطبیق بر مصداق کند. مثلا اگر کسی یمانی را مصداق یابی کرده باید بتواند همزمان سفیانی و خراسانی را نیز مصداق یابی کند.

دوم آنکه طبق روایات، مهمترین علایم ظهور نظیر سفیانی و صیحه آسمانی و غیره از وقتی که تبدیل به علامت می شوند با زمان ظهور فاصله ای حد اکثر دوساله یا کمتر دارند. لذا اگر کسی مصداقی برای علایم ظهور معرفی می کند که چند سال از زمانش می گذرد، صرف سپری شدن این مدت زمانی، دروغ بودن این علامت و نادرست بودن آن تطبیق را برملا می کند.

سوم آنکه از فحوای روایات می توان دریافت که هر تطبیق احتمالا درست، تطبیقی قطعا نادرست است و تنها تطبیقی درست است که احتمال خلاف نداشته باشد، به این معنا که عموم مومنان و حتی مخالفان تردیدی در تطبیق آن بر مصداق نداشته باشند. وجه این مدعا آنست که برنامه الهی برای ظهور امام زمان برنامه ای جهانی است که باید برای همه انسانها قابل فهم و قابل احتجاج باشد.

دقت در علایم اصلی ظهور نشان می دهد که برخی از علایم ظهور مثل صیحه آسمانی و نمایان شدن چهره در ماه همه مردم جهان را درگیر می کند و برخی دیگر مثل سفیانی و خراسانی کل جهان اسلام را. لذا هرگاه این علایم تحقق یابند به گونه ای تحقق می یابند که کسی نتواند انکار کند که فلانی خراسانی یا یمانی ای است که در روایات ذکر شده اند، گرچه ممکن است در باره اینکه حق و باطل کدام اند تردید داشته باشد. اگر این تردیدناپذیری را درباره مخالفان نپذیریم لااقل درباره مومنان چاره ای جز پذیرش آن نداریم. خلاصه آنکه هرگونه تطبیق علایم ظهور که اختصاص به یک جریان یا گروه شیعی داشته باشد قطعا باطل است و تنها تطبیقاتی درست است که از نظر عموم شیعیان احتمال بطلان نداشته باشند. بر این اساس می توان گفت که تمام یا تقریبا تمام تطبیقاتِ علایم ظهور که تا کنون صورت گرفته و بعد از این صورت می گیرد باطل اند، مگر در زمانی که از فرطِ وضوح نیازی به تطبیق نداشته باشند و انکار آن نظیر انکار روز و شب باشد.

تاکید می‌کنم:

"هر تطبیقِ احتمالا درست برای علایم ظهور، تطبیقی قطعا نادرست است."

عنوان:

  • 00:00
  • 00:00