نه متقابل، نه مندمج؛ بلکه متمایز
می دانیم که بعد از وفات پیامبر کسانی راهبری جامعه اسلامی را بردوش گرفتند که با شعار کافی بودن قرآن برای هدایت امت، پیامبر را به هنگام تلاش برای نوشتن وصیت خود هذیانگو خوانده بودند...
می دانیم که بعد از وفات پیامبر کسانی راهبری جامعه اسلامی را بردوش گرفتند که با شعار کافی بودن قرآن برای هدایت امت، پیامبر را به هنگام تلاش برای نوشتن وصیت خود هذیانگو خوانده بودند. ایشان پس از رسیدن به قدرت به بهانه امکان اختلاط قرآن با سخنان رسول خدا محدودیتهایی را در نقل شفاهی و کتبی سخنان حضرت اعمال کردند. همچنین می دانیم که اکثریت مسلمانان نظرا یا عملا سلطه این گروه را پذیرا شدند. جدایی اکثریت از راه رسول خدا در حقیقت جدایی ایشان از اقلیتی بود که به پیروی از اهل بیت رسول، وفاداری به حضرتش را سرلوحه حیات ایمانی خود قرار دادند.
هر چه که به مرور زمان مسیر اکثریت با راه رسول خدا زاویه بیشتری پیدا میکرد، اهل البیت هر چه بیشتر بر روی آن اقلیت سرمایه گذاری کردند تا ایشان را به همه وجوه تمایز راه خود با راه اکثریت خودآگاه کنند. به تعبیر روشنتر، اهل البیت صرفا به تعلیم آموزه هایی که اقلیت را از اکثریت متمایز میکرد بسنده نکردند، بلکه علاوه بر آن این تعالیم را به شیعه بودن این اقلیت مرتبط کردند و بارها و بارها شیعیان با وصف شیعه بودنشان خطاب کردند و همین وصف را پایه مابقی تعالیم خود قرار دادند.
تدابیر اهل البیت برای متمایز سازیِ شیعیان، همه وجوهِ زندگانیِ ایشان را در بر میگرفت، اعم از اعتقادات، مناسک، روابط اجتماعی و سیاست.
سیاستِ اهل البیت برای متمایز سازی شیعه از غیر شیعه در حوزه روابط اجتماعی، بر پایه حسن همجواری شیعیان با مخالفان مذهبی استوار بود. هدف اهلالبیت از توصیه به تعامل نیکو با مخالفان مذهبی، زدودن تمایز شیعه با غیر شیعه و ادغام اجتماعی این در آن نبود، بلکه کاملا برعکس، برجسته کردن تمایز شیعه با دیگران بود. همانگونه به روشنی از روایات برمیآید اهلالبیت در تلاش بودند که شیعه همچون شیعه با بهترین اوصاف اخلاقی شناخته شوند؛ یعنی هم خود شیعیان و هم مخالفان مذهبی نیکگفتاری و نیکرفتاری اخلاقی با دیگران را ناشی از تشیع شیعیان بدانند و این تلقی عمومی ایجاد شود که شیعیان در مواجهه با دیگران آراسته به خوبیها و پیراسته از بدیهایند.
توصیه اهل البیت به حسن همجواری با مخالفان مذهبی، علاوه بر متمایز سازی، جلوگیری از تقابل اجتماعی را نیز مد نظر داشت. اهل البیت برای جلوگیری از تقابل اجتماعی شیعه با مخالفان مذهبی، علاوه بر توصیه به حسن همجواری، توصیه شیعیان به تقیه اجتماعی را نیز در دستور کار خود داشتند. تقیه اجتماعی یعنی پرهیز از گفتار و رفتارهایی که آحاد مخالفان مذهبی را بر علیه شیعیان تحریک میکند. این نوع از تقیه غیر از تقیه سیاسی است که هدف آن ممانعت از تحریک حاکمان برعلیه شیعیان بود.