روشن فکری در آموزه ی نبوت
در نگاه برخی روشنفکران سه جنبه از شخصیت و نبوت نبی خاتم به ضرر سه جنبه دیگرش برجسته می شود...
در نگاه برخی روشنفکران سه جنبه از شخصیت و نبوت نبی خاتم به ضرر سه جنبه دیگرش برجسته می شود:
- تعالیم اخلاقی نبی به ضرر شریعتش: گرچه در تعالیم نبوی، اخلاق و شریعت تقابلی ندارند، برخی از روشنفکران با تقابل افکنی بین این دو، اخلاق را پیام اصلی دعوت نبی و شریعت را امری فرهنگی و محدود به زمانه حضرتش می انگارند.
- شریت نبی به ضرر ساحتهایی از وجود نبی که در تعریف متعارف ما از حدود و ثغور بشریت نمی گنجد؛ در حالیکه به موجب اشارات قرآنی و بیان صریح روایات حضرت در عین بشر بودن واجد اوصاف وجودی اختصاصی است.
- دستیاب و اکتسابی بودن نوع مقامات معنوی او؛ چرا که از نظر برخی روشنفکران، حضرتش در سایه ریاضات به این فیوضات دست یافته است و فیض روح القدس همچنان مستمر است و دیگران هم بشوند و بکنند هر آنچه حضرتش بود و کرد. لکن در منابع دینی، نبوت و رسالت به جعل و گزینش الهی است و ممکن است به کودکی که هیچ ریاضتی را تجربه نکرده عطا گردد. افزون بر این، نبوت و رسالت منحصر است در همان پیامبرانی که تا کنون برگزیده شده اند.
نگرش این روشنفکران مستند متنی ندارد و تنها باید با مقدمات فراوان بیرونی آن را در حلقوم قرآن و روایات فرو کرد؛ مثال قرآنی عیسی بن مریم نشان می دهد که فردی در عین خلقت متفاوت همچنان می تواند هم بشر باشد و هم الگوی بشر عادی؛ هم بغایت اخلاقی باشد و هم بر شریعت موسی صحه بگذارد. و نیز نشان می دهد که ای بسا پیامبران در برخی از مهمترین اوصاف و نقشهای خود، منحصر به فرد اند و قابل تکرار در تاریخ نیستند و نباید تصور کرد که می توان با خلوت نشینی و خودبانی و سکوت، به تجربه نبوی دست یافت.
برخلاف روشنفکران که غالبا به طرف مدرنیته می لغزند، ما نیازمند دیدگاهی هستیم که اخلاق را در کنار شریعت ارج نهد؛ بشریت و تبعیت پذیری نبی را با باور به اختصاصات وجودی نبی همساز انگارد و در پرتو تعالیم نبی امکان سیر معنوی انسان را تبیین کند بی آنکه نبوت را تجربه ای قابل تکرار بداند. چنین دیدگاهی هم به روز است و هم متعهد به سنت و اینست راه میانه بین روشنفکری و تفکر سنتی: اهتمام به دغدغه های معاصر در عین محافظت از گوهر سنت.