شفا در حرم
برخی از مخالفان تشیع به ویژه با توجه به بسته شدن حرمها این اشکال را مطرح کردهاند که «اگر حرمها به قول شما شیعیان دوای دردها و شفاخانهاند چرا در این روزهای کرونا زده مثل گذشته به حرمها نمیروید تا شفا بگیرید و دردتان دوا شود؟
برخی از مخالفان تشیع به ویژه با توجه به بسته شدن حرمها این اشکال را مطرح کردهاند که «اگر حرمها به قول شما شیعیان دوای دردها و شفاخانهاند چرا در این روزهای کرونا زده مثل گذشته به حرمها نمیروید تا شفا بگیرید و دردتان دوا شود؟»
پاسخ از نظر مومنانی که اندیشه و زیست ایمانی داشتهاند روشن است؛ لکن بازگویی آن برای کسانی که از بیرون نظارهگراند میتواند روشنگر باشد:
شیعیان همین اعتقاد را به موجب آیات قرآن و روایات درباره خدا دارند؛ ایشان باور دارند که خداوندِ قاضی الحاجات دستور داده است که او را بخوانیم تا اجابتمان کند: "ادعونی استجب لکم"؛ و باور دارند که خداوندِ شافی هرگاه بندگان مریض میشوند شفایشان میدهد: " و اذا مرضت فهو یشفین". و در عین حال، باور دارند که خداوندِ قاضی الحاجات و شافی، ممیت یعنی میراننده نیز است و دیر یا زود، به صورت فردی یا جمعی جان تک تک آدمیان را خواهد ستاند و ایشان را به سوی خود سیر خواهد داد؛ و نیز باور دارند که غایتِ خداوندِ ارحم الراحمین در دل فراز و فرودهای زندگیِ فردی و جمعی، معطوف کردن بندگان به خودش است تا بدینوسیله به او تقرب بجویند و از کانِ رحمتش بیحصر و عدد بهرهمند گردند؛ و همچنین معتقداند که خداوند این تقرب را بهگونه جبری بر بندگان تحمیل نمیکند، بلکه همواره ایشان را در شرایطِ عدمِ قطعیت قرار میدهد تا از سویی چشمی بر اسباب طبیعی داشته باشند و از سویی دستی به دعا بگشایند؛ روزی را در حرفهها و مشاغل قرار میدهد؛ اما این حرفهها گاه کفاف معیشت نمیدهند و گاه بیش از حد انتظار ثمر میبخشند. شفا را در دواء قرار میدهد، اما دواها گاه بیاثر میشوند و گاه پرثمر. سلامت را در پرهیز از مخاطرات قرار میدهد؛ اما گاه خطرگریزی به مخاطرهی بزرگتر میانجامد. همه از رحمت اوست: هم قرار دادن اسباب و هم قرار دادن انسان در جایگاه عدم قطعیت؛ او میخواهد بندگانش اولا با توجه به نیازمندی خود به اسباب و ثانیا با توجه به عدم قطعیت اسباب به عجز خود اعتراف کنند و رو به سوی او آورند و با چشمِ امید او را بخوانند.
اما داستانِ بندگی در اینجا تمام نمیشود بلکه از اینجا شروع میشود: حال که رو به سوی او آوردیم باید بندگی را با چند بینش و کنش ادامه دهیم:
اولا امیدوارم باشیم و اگر ایمانمان قویتر است یقین داشته باشیم که حاجتمان برآورده است. ثانیا تسلیم باشیم و بدانیم که هر آنچه او انجام میدهد، خواه استجابت و خواه عدم استجابت، از روی رحمت او و به نفع و صلاح ما بوده است.
بنابراین مومن، در انتظار استجابت دعا از اسباب وانمیماند و در صورت عدم استجابت دعا از خداوندِ مسبب الاسباب دل نمیکند.
شفابخشی امامان مستقل از شفابخشی خداوند نیست؛ ایشان با اراده و اذن الهی شفا میدهند. از نظر مومنان، خداوند نه فقط از بندگان خواسته که او را بخوانند بلکه خواسته که بندگان مقرب خود، 14 معصوم، را شفیع خود قرار دهند، همانطور که خواسته در اماکن خاصی همانند کعبه یا مشاهد یا مساجد او را بخوانند. بنابراین مومنان او را آنگونه که خودش خواسته میخوانند؛ از همان راهی که او برگزیده به سوی او راه میسپرند؛ یعنی هم در اصل دعا و بندگی کردن و هم در نحوه آن از او فرمان میبرند. پس بطور خلاصه توسل به اهلالبیت و شفیع قراردادن ایشان، گونهای دعا به درگاه خداوند است و حضور در حرمهای ایشان همانند حضور در مسجد الحرام است. مومن همانطور که با دیدن بلایای فردی و جمعی از خداوند ناامید و به او بیاعتقاد نمیشود و از دستبرافراشتن به سوی او بازنمیماند، از توسل و استشفاع به اهل البیت نیز باز نمیماند؛ و همانطور که در هر حال با دلی پرامید به سوی خانه خدا میشتابد، به سوی مشاهد و حرمهای امامان میشتابد.
مومن با عدم استجابت دعایش به شکل دلخواهش- چرا که هر دعایی گونهای اجابت را درپیدارد- نه از خدا دل میکند و نه از نمایندگان خدا بر روی زمین.
ایمان به امامان از ایمان به خدا جدا نیست. اگر کسی به شفابخشی خدا ایمان دارد به شفابخشی پیامبران و امامان نیز ایمان دارد؛ و اگر کسی به حضور در مسجد الحرام برای دعا اعتقاد دارد به حضور در حرمها نیز برای دعا و توسل اعتقاد دارد.
بسته شدن یا نشدن حرمها خللی در اعتقاد مومنان به شفاعت و شفابخشی امامان ایجاد نمیکند، همانگونه که بسته شدن یا نشدن مسجدالحرام خللی در اعتقاد ایشان به استجابت دعا و شفابخشی خداوند ایجاد نمیکند.
امداد توران
1398/12/29