محمدتقی سبحانی در گفتوگو با ایکنا
جستوجوی مداوم خالق «الحیاة» برای دستیابی به حیات طیبه قرآنی
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی ضمن اشاره به شخصیت علمی و معنوی علامه حکیمی تصریح کرد: به گمانم زندگی مرحوم علامه حکیمی جستوجو برای رسیدن به حیات طیبه بود؛ آن هم جستوجوی واقعی با تمام وجود و در سراسر زندگی.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی امامت در گفتوگو با ایکنا به تبیین اندیشهها و شخصیت علامه حکیمی پرداخت.
مشروح گفتوگو از نظر میگذرد:
ایکنا: در ابتدا درباره اندیشهها و شخصیت علمی مرحوم حکیمی توضیح بفرمایید.
مرحوم علامه حکیمی در زندگی علمی خودش مراحل مختلفی را طی کرده بود. با اندیشمندان و اندیشههای مختلفی آشنا شده بود و تلاش گسترده ایشان برای پیجویی حقیقت و بهدست آوردن مسیر درست اندیشه و اندیشهورزی بود. این یکی از ویژگیهای شخصیتی آن بزرگوار بود. به گمانم کمتر در بین اندیشمندان دینی معاصر شخصیتی با این تنوع در منابع معرفتی و در تعامل علمی با جریانهای مختلفی فکری سراغ داریم. همانطور که میدانیم ایشان از نظر فقهی یکی از شاگردان برجسته مرحوم آیتالله العظمی میلانی بود. از نظر فلسفی نزد اساتید بزرگ حوزه خراسان درس خوانده بود و بر مبانی فلاسفه در حوزه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه تسلط کافی داشت و متون اصلی آنها را تدریس میکرد. در کنار اینها و در امتداد این حرکت، شاگردی شخصیت بزرگی از اساتید معارف خراسان یعنی مرحوم شیخ مجتبی قزوینی را در کارنامه داشت.
در کنار آشنایی با علوم اسلامی با اندیشههای فکری و مکاتب روز، در اندازهای که آن زمانه این فرصت را برای یک عالم دینی ایجاد میکرد، آشنا بود. با شخصیتهای فکری از جمله روشنفکران دینی و غیردینی عصر خودش تعامل و همنشینی گسترده داشت. ایشان یکی از دوستان نزدیک و همراهانی بود که با مرحوم دکتر شریعتی همراهی داشت؛ بهطوری که وصی علمی دکتر شریعتی بود و دکتر شریعتی در نامهای که نوشت به ایشان وصیت کرد آثارش را تصحیح و از اشتباهات پیرایش کند. با بقیه شخصیتهای علمی دانشگاهی هم ارتباط نزدیک داشت و با آنها در تعامل علمی بود. در مجموع میتوان گفت شخصیتی با این ابعاد در زوایای مختلف در دوران معاصر به تعدادی محدودی داریم که یکی از آنها علامه حکیمی بود.
ایکنا: با توجه به اینکه حوزه تخصصی شما کلام است، در خصوص اندیشههای کلامی استاد حکیمی و آثاری که در این حوزه تدوین کردند توضیح بفرمایید.
ایشان در جستوجوی اندیشه ناب شیعی تلاش گسترده و خستگیناپذیری داشت و به گمان من شخصیتی بود که تا پایان عمر و تا لحظات پایانی زندگی دست از این تلاش برنداشت و این روحیه جستوجوگری و تکاپوی علمی را به خوبی دنبال میکرد. اندیشه ناب تشیع برای مرحوم استاد حکیمی یک اصل و یک آرمان بود؛ بهخصوص در عرصه امامت. ایشان شناخت نزدیکی از اندیشمندان امامتپژوه معاصر داشت. او اولین کسی بود که بهطور گسترده شخصیتی مثل میرحامد حسین که یک اسطوره امامتپژوهی در قرون گذشته است را به فارسیزبانان معرفی کرد و کتاب عبقات الانوار را در نوشته معروف خودش، معرفی نمود.
مجموعه شخصیتپژوهی ایشان تحت عنوان بیدارگران اقالیم قبله، خیلی گویاست که ایشان در جستوجوی کسانی بوده است که به حوزه تشیع خدمتی کردند و در عرصه امامت نقش بزرگی داشتند. معرفی علامه امینی و کتاب الغدیر به زبان فارسی به نسل جوان و دانشجویان مرهون قلم زیبا و عمیق او در این عرصه است. غیر از حوزه امامت، ایشان در اندیشههای توحیدی ید طولانی داشت. او شاگردی شخصیتی مثل شیخ مجتبی قزوینی را در کارنامه داشت که میدانیم یکی از ویژگیهای این شخصیت، تلاش گسترده در استخراج اندیشه توحیدی از کتاب و سنت بود.
حکیمی را میتوان در عرصه معارف توحیدی نیز شخصیت برجستهای دانست. کتاب «الاهیات الاهی و الاهیات بشری» گویای نگاه ایشان به عرصه عقاید بود که با تفکیک دو جریان الاهیاتپژوهی که یکی ریشه در اندیشههای فلسفی و عرفانی بشری دارد و دیگری ریشه در کتاب و سنت، میان این دو جریان تمایز ایجاد کرده بود. میدانیم اصطلاح «مکتب تفکیک» ساخته و پرداخته استاد حکیمی است. ایشان با این واژه از مکتب معارفی خراسان یاد میکرد و بر این باور بود که در عین اینکه باید میراث معنوی و علمی اسلامی را در بخشهای مختلف اعم از فلسفه و عرفان به رسمیت شناخت، باید معارف ناب وحیانی را متمایز دانست. از این رو میتوانیم بگوییم در اندیشه الاهیاتی شخصیتی نامدار، موثر و جریانساز بود.
ایکنا: شما ارتباط حضوری هم با ایشان داشتید؟
بله، بنده خدمت ایشان میرسیدم و از حضور ایشان بهرهمند بودم. البته به دلیل اینکه ایشان تهران بودند و غالبا در سالهای گذشته ارتباط کمی با افراد بیرونی داشتند، کمتر توفیق داشتیم.
ایکنا: اگر خاطرهای از ایشان در ذهنتان هست بیان بفرمایید.
من فکر میکنم کسانی که از نزدیک ایشان را دیده بودند گواهی میدهند یکی از ویژگیهای او زیست عملی اسلامی و قرآنی بود. مرحوم آقای حکیمی واقعاً بر این عقیده بود که دین عبارت است از عقیده و عمل و اینها را دو روی یک سکه میدانست. زندگی، سخنان و رفتار علمی ایشان گویای همان چیزی بود که در سراسر عمر خودش گفته بود و مینوشت. زهدورزی و عدالتخواهی که یکی از شعارهای آن مرحوم بود را میشد در رفتار و زندگی او دید. برخورد متواضعانه و انسانی با همه، از کوچک و بزرگ، دیدنی و ستودنی بود. برای او یک نوجوان با یک شخصیت برجسته علمی و سیاسی هیچ تفاوتی نداشت و با همه آنها با یک زبان برخورد میکرد.
از ویژگیهای دیگر ایشان قناعت و دوری از هرگونه علائم شهرت و بزرگبینی بود. حتی عکسها و خاطراتی که از ایشان منتشر و نقل شده، بدون رضایت ایشان بوده است. از گرفتن عکس و باقی گذاشتن نشانی از خودش پرهیز داشت. من یادم هست در جلسهای که چهار سال پیش به درخواست خود ایشان تشکیل شد و گفته بودند میخواهم سخنانی را بگویم که تا کنون نگفتهام، حتی اجازه ندادند تصویری از آن جلسه برداشته شود. ایشان یک زندگی کاملاً زاهدانه داشت و در عین حال صبح و شامش درگیر مسائل علمی و معنوی و پرسش و تکاپو و جوشش علمی بود.
ایکنا: با توجه به اینکه در ماه محرم قرار داریم، اگر در خصوص ارادت ایشان نسبت به امام حسین و شرکت در جلسات عزاداری نکتهای به خاطر دارید، بفرمایید.
اساساً مرحوم علامه حکیمی شخصیتی ذوب در اهل بیت بود و بر مظلومیت و مصیبت اهل بیت سوگنامههای فراوانی نوشته است. معتقد بود مظلومیت اهل بیت در شهادت آنها نیست؛ بلکه مظلومیت اهل بیت در این است که فرهنگ و اندیشه آنها در حاشیه قرار گیرد. مصیبتی که ایشان برای اهل بیت میسرود و میگریست، مصیبت فقدان فرهنگ اهل بیت در جامعه اسلامی بود.
در خصوص شرکت در عزای اهل بیت هم باید عرض کنم ایشان از افرادی بود که عشق و علاقه فراوانی نسبت به سیدالشهداء داشت. یادم هست در جلسهای که مصیبت آن حضرت خوانده شد، ایشان آنچنان میگریست که اشک همچون باران بر محاسن سپیدش فرومیریخت.
ایکنا: اگر به عنوان نکته پایانی مطلبی مورد نظرتان است بفرمایید.
اگر قرار باشد یک کلیدواژهای از واژگان الاهی را برای زندگی او برجسته کنیم و زندگی ایشان را نمادی از آن بگیریم، بحث حیات طیبهای است که قرآن کریم مطرح کرده است. به گمانم زندگی مرحوم علامه حکیمی جستوجو برای رسیدن به حیات طیبه بود؛ آن هم جستوجوی واقعی با تمام وجود و در سراسر زندگی. ایشان در مرحله اندیشه به دنبال اندیشه پاک بود؛ اندیشهای که بتواند راهنمای انسان در مسیر سعادت باشد. گرایشها، دوستیها، محبتها، واگراییها و واکنشهای او مبتنی بر محور یک نگاه درست به راه مستقیم و زندگی پاک بود. رفتار او هم گویای این نکته بود.
بزرگترین اثر ایشان کتاب الحیاة است که سراسر اندیشه اسلامی را در پرتو قرآن و روایات اهل بیت جمعآوری کرده و سیستمی از حیات طیبه را در این کتاب عرضه کرده است. این کتاب یک سبک زندگی به معنای امروزین است. خود کتاب الحیاة گویای اندیشه او در باب حیات طیبه است. زندگی او هم صورت عملی همین فرمایشات بود. تلاش او بر این بود که اینها تحقق پیدا کند و این امر را از خودش آغاز کرده بود؛ یعنی خود او به آنچه به دیگران توصیه میکرد، التزام عملی داشت و آنها را به کار میگرفت. واژگان «حیات طیبه» اولین کلمهای بود که بعد از شنیدن خبر فوت ایشان به ذهنم رسید.
ثبت نظر شما