مطالعه تطبیقی آموزه «بداء» در اندیشه میرداماد و صدرالمتألهین
آموزه «بداء» از مسائل مهم در حوزه ارتباط حادث با قدیم بوده و با توجه به امتناع تغییر در ذات الهی و علم ذاتی الهی، همواره حقیقت بداء در هالهای از ابهام بوده است. پژوهش حاضر به مطالعه تطبیقی این آموزه در اندیشه میرداماد و صدرالمتألهین، پایهگذاران حکمت یمانی و حکمت متعالیه پرداخته است.از رهگذر این جستار، مشخص میشود که در اندیشه میرداماد، بداء در حوزه امور تکوینی بوده و بیانگر محدودیت زمان افاضه از جانب علت است. قلمرو آن، عالم ماده است؛ عالم دهر و سرمد بداء نمیپذیرند. صدرالمتألهین با جامعنگری به تبیین بداء ثبوتی و اثباتی پرداخته است: بداء ثبوتی، وقوع محو و اثبات در نفوس جزئی افلاک ـ به عنوان مرتبهای از مراتب علم الهی ـ است. بداء اثباتی، اتصال نفوس انبیا و اولیا به نفوس جزئی افلاک و دریافت دو خبر متفاوت در یک موضوع است.
این محتوا فقط برای اعضا قابل مشاهده است.
برای دسترسی به این محتوا، وارد سایت شده و اشتراک کتابخانه را تهیه کنید. (مشاهده راهنما)