بازخوانی و تحلیل فلسفه اسلامی
دانش فلسفه، همانند سایر دانشهای انسان، یک دانش بشری است. بشر با عقل خداداد بر روی میراث فرهنگی معنوی اندیشه میکند، دانشسازی میکند، به آن معارف ساختار میدهد و آن را در قالب یک دانش عرضه میکند. اگر فیلسوفان به جای در ایستادگی مقابل اندیشههای گذشتگان خود، ایستایی کنند، رشد این دانش متوقف میشود. دانش فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و فلسفه حکمت متعالیه، همهی مرهون این است که اندیشمندان ما یک اصل داشتند و آن: «خردمندانه عمل کردن» و «اندیشه ورزانه وارد میدان شدن» است که یک اصل اساسی و یک حجت الهی است.
فلسفه ستیزی و فلسفه پرستی، هر دو خطاست. نباید چنین پنداشت که فلسفه، معبدی است که باید به بارگاهش رفت و آن را تعظیم کرد. اندیشمندان و فیلسوفان را باید گرامی داشت، به این معنا که آنها بزرگان فرهنگ ما هستند. این منطق فیلسوفان تاریخ بوده و هیچ فیلسوفی در مقابل رأی استاد خودش، چون استاد و بزرگ بوده است، توقف نکرده؛ بلکه اندیشهها را بررسی کرده و اگر آن را مطابق با عقل یافته، پذیرفته و اگر احساس کرده با مبانی عقلی ناسازگار است، آن اندیشه را تکامل و توسعه و تغییر داده است.
متأسفانه تاریخ چند سدهی گذشته ما در حوزهی فکر شیعی دچار یک بنبست معرفتی و دانشی شده است. گویا تصور کردهایم که میراث و دانش گذشتگان، آخرین مرحله اندیشهورزی و دانشاندوزی است. سقف دانش همین است و خلاصه، ره چنان رو که بزرگان رفتند. بدتر از آن، دوگانههایی است که در تاریخ معاصر ما تبدیل به یک تابو شده است؛ مثلاً دوگانهی اخباری و اصولی، دوگانهی فیلسوف و متکلم. دوگانههایی که اگر کسی بخواهد نسبت به یک طرف آن سخن بگوید، به آن سمت دیگر منسوب میشود. این دوگانه ها باید رخت بربندد تا ذهن و ضمیر متفکران و دانشمندان ما حرکت کند.
حکمت متعالیه راهی گشود تا دیگران آن را ادامه دهند. حکمت متعالیه بنبستهایی را برداشت؛ حال دیگران هم باید بنبستهای دیگر را بردارند. مگر فلسفه چیزی جز اندیشهورزی، جز ساماندهی به ساختارهای فکر و معرفت است؟ اگر امروز ما از بازخوانی، تحلیل، توسعه یا تکامل فلسفه، سنت گذشته تاریخ ماست. همهی اندیشمندان بزرگ اگر کاری کردهاند، این بوده که در میراث گذشتگان خودشان نماندهاند و سعی کرده اند این میراث را امتداد دهند و نقد کنند و گاهی پایگاههای جدید بسازند و فکر و فرهنگ را پیش ببرند. دنیای فلسفه، دنیای اندیشه ورزی است، دنیای نقد است. مرحوم شهید مطهری می فرمایند: اگر ایرادهای فخر رازی نبود، فلسفه متعالیه ظهور پیدا نمی کرد. این ارزش نیست که کسانی بخواهند روی دانشی که اساسش بر تحول و تکامل است، اصرار بورزند و تعبد کنند. این حرمتگذاری به این دانش نیست. این خیانت به دانشی است که باید در صحنهی معرفت باقی باشد.
پایگاه مطالعاتی کلام امامیه سعی کرده تا مجموعهای از بازخوانیهای تحلیلی - انتقادی فلسفه اسلامی را در قالب درسگفتار، نشست علمی و نوشته از اساتید بهنام این حوزه جمعآوری کند. در این مجموعه تلاش شده است مسائل بنیادین فلسفه اسلامی مورد مداقه و بررسی قرار گیرد تا گامی به سوی فهم و اصلاح این نظریات برداشته شود.
ثبت نظر شما