جلسه 1
صوت جلسه
مقدمه
ویروس کرونا گذشته از اینکه سلامت انسانها را دچار خطر جدی کرده است، در ابعاد مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نیز چالشهایی را برای جوامع مختلف ایجاد کرده است. این بیماری، زیست مؤمنانه و اعتقادات دینی را نیز با پرسشهایی مواجه کرده است. البته اینگونه مشکلات با شدت و ضعف، از قدیم وجود داشته و تحت عنوان مسئله شرور یکی از پرسشهای کهن انسان است که به گونههای مختلف در تاریخ تفکر بشری مورد بحث قرار گرفته است.
یکی از اشتباهاتی که بسیاری از نویسندگان در این مورد مرتکب میشوند این است که تقریری واحد از شبهه شرور را مطرح میکنند و همه پاسخهای مطرح شده را در ذیل آن مطرح میکنند. در حالی که شبهه یا مسئله شرور یک مسئله و یک شبهه نیست. این مسئله حداقل با چهار تقریر در فلسفه دین و کلام جدید، ثنویه، فلسفه اسلامی، و کلام اسلامی مورد بحث قرار گرفته است.
- در فلسفه دین و کلام جدید، این مسئله چالشی در برابر اصل وجود خدا است.
- در نزد ثنویه، شرور، یگانگی خدا را زیر سوال میبرد.
- در فلسفه اسلامی، شرور مشکلی در برابر نظریه صدور و سنخیت علت و معلول است.
- در کلام اسلامی شرور بهصورت چالشی در برابر صفت عدل الهی و حکمت الهی مطرح شده است. از این رو، این بحث، در ضمن مباحث عدل قرار گرفته است.
- در میان مردم، معمولاً همین چالش اخیر مطرح است و از همین روست که متکلمان اسلامی همین چالش عدل الهی را مطرح کرده و به آن پاسخ می دهند.
از آنجا که در اینجا میخواهیم چالشهای شرور در مورد عقاید دینی را بحث کنیم، از اشکالی که شرور در برابر نظریه صدور و سنخیت در فلسفه اسلامی به وجود آورده است بحث نخواهیم کرد. ابتدا چالش شرور در برابر اصل وجود خدا را بحث میکنیم و پس از آن شبهاتی که شرور در برابر صفات توحید، عدل و حکمت به وجود آورده است را بحث خواهیم کرد.
قبل از بررسی شبهات شرور، مناسب است در خصوص معنا و مفهوم شر کمی بحث کنیم.
مفهوم شر
معمولاً شر را به دو قسم شر طبیعی، مانند سیل و زلزله و بیماریها، و شر اخلاقی، مانند جنگ، ظلم، و قتل و غارت، تقسیم میکنند. اقسام دیگری هم مانند شر ادراکی یا الم و رنج، و شر متافیزیکی یا محدودیت و نقص نیز ذکر شده است. اما به نظر میرسد همه اینها منشأ شر هستند و خود شر عبارت است از الم و رنج جسمی و روحی که در مقابل آن خیر به معنای خوشایند و لذت جسمی و روحی قرار میگیرد.
متکلمان اسلامی هم بهجای شر واژه الم را به کار میبرند که حکایت از تحلیل آنان در ارجاع شرور به الم و رنج است. خواجه نصیر طوسی در عنوان بحث درباره شرور میگوید «فی الالم و وجه حسنه» و جمله خود را چنین آغاز میکند که «بعض الالم قبیح یصدر منا خاصه و بعضه حسن یصدر منه تعالی و منا.»
جان هیک فیلسوف دین معاصر در توضیح معنای شر میگوید: «شر به رنج و آلام جسمی و آلام روحی و شرارت اخلاقی اطلاق میگردد. شرارت اخلاقی یکی از علل دو شر اول است.» پس، جان هیک هم مانند متکلمان اسلامی، شر را به الم و رنج بر میگرداند.
ابن سینا و ملاصدرا هم این معنا از شر را ذکر کردهاند: «و یقال: شر، لما هو مثل الالم و الغم الذی یکون ادراک و قد یقال للألم و الاذی و الجهل المرکب و کل ما لا یخلو عن ادراک من صاحبه.»
اگر به ارتکاز خودمان هم مراجعه کنیم متوجه میشویم که از آن رو سیل و زلزله و بیماری را شر میدانیم که باعث درد و رنج میشود والا اگر مثلاً سیل هیچ آسیبی به ما نرساند بلکه به نفع ما باشد، آن را شر نمیدانیم. اما به نظر میرسد معنای دیگری هم برای خیر و شر در ارتکاز مردم وجود دارد که البته در نهایت به لذت و رنج برمیگردد. این دو معنا را با استفاده از آیات قرآن و روایات توضیح میدهیم. در قرآن و احادیث، خیر و شر به دو معنا به کار رفته است:
نخستین معنای خیر و شر، همان معنایی است که معمولاً در شبههی شرور مطرح میشود. در این معنا خیر به امر خوشایند انسان گفته میشود و شر بر امر ناخوشایند اطلاق میشود. البته گاه شر به خود درد و رنج اطلاق میشود و گاهی به چیزی که باعث درد و رنج میشود مانند مرض، فقر، سیل، زلزله و جنگ. از امیرالمؤمنین نقل شده است که در تفسیر خیر و شر در این آیهی شریفه «وَنَبْلُوککمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً»[1] فرمودند: «فَالخَیرُ الصِّحَّةُ وَ الغِنی، وَ الشَّرُّ المَرَضُ وَ الفَقرُ؛ ابتِلاءً وَ اختِبارا؛ منظور از خیر، تندرستی و غناست. و مراد از شرّ، مرض و فقر از روی امتحان و آزمایش است.»
دومین معنای خیر و شر، عبارت است از خیر و شر نهایی. در این معنا، مقصود از خیر، آن چیزی است که برای انسان سودمند است که باعث سعادت او در دنیا و آخرت گردد؛ و شر عبارت است از چیزی که برای آدمی زیانبار است و سبب بدبختی و شقاوت او در دنیا و آخرت گردد. البته بدبختی و شقاوت نیز در نهایت به درد و رنج روحی و جسمی و عذاب ابدی در جهنم منجر میشود.
معنای اوّل را خیر و شرّ ابتدایی و معنای دوم را خیر و شرّ نهایی مینامیم. دلیل این نامگذاری این است که ممکن است چیزی در نگاه نخستین، خیر به نظر برسد، چرا که باعث لذّت میگردد، امّا با بررسی بیشتر معلوم شود که همان امر درنهایت کار، باعث بدبختی و هلاکت و درد و رنج ابدی انسان میشود. قرآن کریم به همین دو معنای خیر و شر اینچنین اشاره میکند: «وَعَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ ۗ وَاللهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ چهبسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که برای شما خیر است و چهبسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آن که برای شما شرّ است و خدا میداند، و شما نمیدانید.»
چیزی که انسان از آن کراهت دارد که واژهی «شیئاً» در جملهی «عَسَیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا» به آن اشاره دارد، همان شر به معنای اوّل است. ادامهی آیه، همین شرّ به معنای نخست را در واقع خیر معرفی میکند: « وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ.» مقصود از این خیر، خیر به معنای دوم است. بر اساس این آیهی شریفه، چهبسا اموری که در نظر ابتدایی و نخستین، شرّ است، امّا با نظر عمیق و نهایی معلوم میشود که خیر است.
در احادیث نیز به این دو معنای خیر و شر اشاره شده است. امیرالمؤمنین در وصیتش به محمّد حنفیه میفرمایند: «ما خَیْرٌ بِخَیْرٍ بعدهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بعدهُ الجَنَّةُ؛ خیری که آتش دوزخ را بهدنبال داشته باشد، خیر نیست و شرّی که بهشت را بهدنبال آورد، شرّ نیست.» براساس این حدیث، چیزی که به معنای اوّل خیر است امّا باعث آتش دوزخ میشود، خیر به معنای دوم خیر اصلی و نهایی نیست. در مورد شرّ نیز مطلب از همین قرار است.
در حدیثی از امام صادق آمده است که خیر و شر فقط در آخرت معلوم میشود، چرا که همهی خیرات در بهشت است و همهی شرور در دوزخ است، به این دلیل که بهشت و دوزخ، باقی و ابدی است: «لَن تَری الخَیرَ و الشّرَّ إلا بَعدَ الآخِرَهِ، لأنَّ اللهَ جلّ و عزّ جَعَلَ الخَیرَ کُلَّهُ فی الجَنَّهِ و الشَّرَّ کُلَّهُ فی النّارِ، لأنَّهُما الباقِیان.»
در آیهی زیر جنگ و کشته شدن که در نظر ابتدایی شرّ است، اگر در راه خدا باشد خیر دانسته شده است چرا که باعث سعادت ابدی میگردد: «وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ؛ و اگر در راه خدا کشته شوید، یا بمیرید، آمرزش و رحمت خدا از تمام آنچه گرد میآورند، بهتر است.»[2]
همینطور در آیهی زیر، ثروت فراوان که در نگاه نخستین خیر بهنظر میرسد، برای مترفان شرّ دانسته شده است: «وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ؛کسانی که در آنچه خدا از فضل خود به آنان داده، بخل میورزند، گمان نکنند این کار برای آنها خیر است بلکه برای آنها شرّ است.»[3]
در این آیه و احادیث یادشده، خیر و شرّ به معنای نخست در مقایسه با خیر و شر به معنای دوم، اساساً خیر و شرّ محسوب نشدهاند؛ چرا که لذّت و درد محدود در برابر لذت و درد ابدی، چیزی بهحساب نمیآیند، هرچند اگر خود لذت و درد دنیوی هم واقعیتی دارد و از این رو به آن خیر و شر میگوییم.
از میان خیر و شرّ ابتدایی و نهایی آنچه بیشتر اهمیّت دارد، خیر و شر نهایی و ابدی است که این خیر و شرّ نیز به اختیار انسان بازمیگردد. چرا که خداوند راه سعادت و شقاوت را توسط عقل انسان و نیز توسّط فرستادگان خود برای انسانها روشن کرده است و این خود ما هستیم که با انتخاب راه سعادت یا راه شقاوت، خیر و شرّ نهایی و ابدی خود را برمیگزینیم. از همین رو در قرآن و احادیث، کارهای زشت و رذائل اخلاقی، عوامل شر اعلام شده و کارهای خوب و فضائل اخلاقی را موانع شرّ دانستهاند. برای مثال، خداوند پلیدی را که بدترین نوع شر است، برای کسانی قرار میدهد که از عقل خود استفاده نمیکنند: «وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ»[4]
از امام امیرالمؤمنین چنین نقل شده است: «الحِرصُ رأسُ الفَقرِ وَ رأس الشَّرِّ؛ حرص رأس فقر و اساس شر است.» و نیز فرمودهاند: «عَاقِبَةُ الْکَذِبِ شَرُّ عَاقَبَة؛ فرجام دروغگویی، بدترین فرجام است.»
از پیامبر اکرم نقل شده که دوری از شرّ، نتیجهی حیاء است و نیز فرمودهاند: «إِنَّ طَاعَةَ اللهِ ... نَجَاهُ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَی؛ اطاعت خدا باعث نجات از هر شرّی است که از آن پرهیز میشود.»
پس خیر و شر نهایی به خود انسان و اختیار او بر میگردد. آنچه باید در شبهات شر به آن جواب داد شر به معنای اول است.
[1] انبیاء (21): 35.
[2] آل عمران (3): 157.
[3] آل عمران (3): 180.
[4] یونس (10): 100.